14 نکته مهم درباره ی انتخاب کیف دستی خانم ها
اگر میخواهید کیفدستی تازهای برای خودتان بخرید، این راهنما را از دست ندهید. نتایج یک تحقیق در انگلستان نشان میدهد ارزش وسایل کیف دستی خانمها به طور متوسط، 848 یورو است؛ از این میزان، 72 یورو پول نقد و لوازم آرایشی به همین ارزش است، عینک آفتابی به ارزش تقریبی 73 یورو، عطر در حدود 58 یورو و یک برس کوچک به قیمت تقریبی 5 یورو. در کیف زنان انگلیسی، دستگاه موبایل به ارزش تقریبی 292 یورو رایجترین چیز گرانقیمت است. فکر میکنید نتایج یک تحقیق مشابه درباره کیف خانمهای ایرانی چه باشد؟ ...
از میان 1200 زنی که در تحقیق فوقالذکر که به سفارش یک شرکت بیمه انجام شده بود شرکت کردهاند، اغلب آنها ارزش محتویات کیفشان را کمتر از 200 یورو حدس میزدهاند. از محتویات کیف دستی خانمها که بگذریم؛ میبینیم خود کیف دستی آنها هم گاهی حسابی گران است. این مقدمه را داشته باشید تا وارد بحث کیفدستی زنانه بشویم.
اگر میخواهید کیفدستی تازهای برای خودتان بخرید، این راهنما را از دست ندهید.
1- اگر کیفی میخواهید که بتوانید هر روز از آن استفاده کنید و میخواهید با همه لباسهای شما- صرفنظر از رنگشان- هماهنگ بشود، بهترین کار، انتخاب رنگ خنثی است.
2- اگر شما لباسهای چندرنگ یا لباسی با بافتهای رنگی گوناگون میپوشید، باید یک کیف تکرنگ خنثی انتخاب کنید تا توجه دیگران به لباس شما جلب بشود.
3- اگر شما به پوشیدن لباسهای تنگ مشکی و قهوهای علاقه دارید، در این صورت باید کیفهایی را بخرید که رنگی است یا تکههای رنگی دارد. یک کیف آبی، زرد یا قرمز بخرید که با بیشتر لباسهای شما هماهنگ است.
4 - اگر شما قدبلند هستید، سایز کیف چندان مهم نیست و میتوانید هر نوع کیفی را که دوست دارید، انتخاب کنید. کیفی را بخرید که واقعا مناسب شما است. به طول بند کیف و تعداد دستههای کیف توجه کنید.
5 - اگر ریز اندام هستید، باید کمی هوشیار باشید. باید کیفی که انتخاب میکنید، خیلی بزرگ نباشد. میتوانید این نکته را در نظر داشته باشید که کیف در کوچکترین قسمت اندام شما قرار بگیرد. در این صورت هنگام راه رفتن، از تمرکز به روی اندام کوچک شما جلوگیری میکند. علاوه بر این، سایز کیف بستگی دارد که چه مقدار چیزی میخواهید در کیف خود حمل کنید.
6 - شکل اندام خود را تعیین کنید و ضعف اندام خود را بشناسید. برای ایجاد تعادل اندامتان با یک کیف مناسب، شما باید از شکل و سایز اندام خود و ظاهر کلیتان آگاه باشید. باید کیفی انتخاب کنید که توجه را از قسمتهای نامناسب اندام شما به قسمتهای جذاب بدنتان جلب کند.
7- اگر میخواهید توجه به قسمت بالاتنه شما کم بشود، کیفی بخرید که در قسمت ران و پایین کمر شما قرار میگیرد، در نتیجه توجه به بازوهای درشت، بالاتنه، سینه یا شکم بزرگ کم میشود.
8 - اگر رانهای بزرگی دارید، کیفی انتخاب کنید که زیر بازوی شما قرار میگیرد، هر کیفی که درست روی کمر شما قرا بگیرد، توجه را به قسمت پایینی اندام شما جلب میکند.
9 - از کیفهای بسیار بزرگ برای افزودن حجم به اندام خود استفاده کنید. اگر شما بسیار بلند و لاغراندام هستید، یک کیف سایز بزرگ برای شما بسیار مناسب است. اگر درشت اندام و سنگین وزن هستید، از این نوع کیفها خودداری کنید.
10- کیفهای زیربغلی (کیفدستیهایی که کوچکترند و خوب زیر بغل قرار میگیرند)، تازگیها زیادتر استفاده میشوند.
11- کیفهای بزرگ، قلنبه و حجیم، بیشتر برای دخترانی مناسب است که وسایل زیادی لازم دارند. دخترهای نوجوان معمولاً کیفهای بزرگ حمل میکنند.
12- کیف دستیهای مارکدار به دلیل قیمتهای بالایشان کمتر استفاده میشوند. اینکه خانمی مدتها پسانداز کند تا یک کیف مد روز بخرد، نشان میدهد که پشتکارش برای به دست آوردن چیزهایی که دوست دارد، زیاد است!
13- خانمهایی که کیف مستطیلی چمدانی شکل (چمدانک) به دست میگیرند، معمولا دوست دارند منحصر به فرد باشند و نظر و سلیقه خودشان را خیلی قبول دارند. اگر شما هم از همین گروهید، چمدانک، انتخاب خوبی است.
14- هر زنی بنا بر استفاده از کیف دستی باید آن را تهیه و مرتب کند. روزگاری کیف دستی خانمها فقط برای تزیین بهکار می رفت ولی در حال حاضر کیف یک همراه مناسب برای خیلی از مناسبات برای خانمها است. به همین دلیل شما از پیشنهادهای ما برای مرتب کردن کیف خود استفاده کنید.
اسرار چشم ها
این مقاله پیرامون مبـحث پـرآوازه و نـوظـهور مـوسـوم بـه "علایم دستیابی دیداری" می باشد. شیوه ای که مـا را قادر می سازد با مشاهده حرکات چـشـم هـا بـه نـحـوه اندیشیدن فرد پی ببریم. مـبـنـای ایـن علم بر پایه ارتباط تنگاتنگ جسم و ذهن بوده و آنـکـه افـراد با حـرکـت دادن چـشمـهایـشـان رونـد تـفـکـرات بـاطـنـی خـود را آشـکـار میسازند. فراگیری آن ما را یقینا در بهبود برقراری ارتبـاط با دیگران در زندگی یاری خواهد داد.
تشخیص حرکات چشم قدری به تمرین و ممارست نیـاز دارد زیرا که برخی افراد حرکات چشم بسیار کنـد و آرام، مختصر، زیرکانه و یا تعمدی دارند که اغلب اوقات ارزیابی چشم را پیچیده و دشوار می گردانـد. حـرکات چـشـمـها نشان دهنده آن است که فرد چگونه میاندیشد،آیا وقایع گذشته و یا آینده را در تصور خود میپروراند، صدایی را در باطن خود دوبـاره می شـنـود و یا صدای جـدیـدی را در ذهن خود می آفریـنـد. در دلـش بـا خود حرف میزند و یا توجهش معطوف به احساساتش می باشد.
جهت رمز گشـایی حرکات چشمها صورت را به 3 بخش فوقانی-میانی-تحتانی در ذهن خـود مجسم کنید. اکنون مجددا آن 3 بخش را از وسط به 2 بخش چپ و راست تقسیم کنید. حرکت چشم به سمت هر یک از این 6 منطقه را میتوان اینگونه تفسیر کرد:
بالا: دیداری
وسط: شنیداری
پایین: تکلم و احساسات
سمت چپشان مربوط به اطـلاعـات یـادآوری شده و سمت راستشان مربوط به اطلاعات خلق شده می باشد. به این مفهوم که شخص به مـنظور دستیابی به مناطق مرتبط با حواس پنجگانه مغز بطور غیر ارادی چشمانش را به جهات مختلف حرکت میدهد.
کاربردها
1- موثرتر ومفیدتر بیاندیشید
از آنجایی که حرکات چشمها سبب تحریک بخشهای متفاوتی از مغز میگردند، بـنـابـراین شما را در اندیشیدن بهتر یاری میکند. بـرای مـثال هنگامی که از شما پرسیده شود که آخرین فردی که امروز صبح ملاقات کردی چه کسی بود؟ شما بـا حـرکت دادن چشم هـا بسمت بالا و چپ می توانید آن را بهتر به خاطر بیاورید.
2- بدانید چه زمانی باید سکوت کنید
هنگامی کـه فـردی در حین انجام حرکات چشمی می باشد و شما نیز همزمان صحبت می کنید، رشته افکار وی برهم از دست میرود کـه سبب تاخیر و کندی ارتباط مـتـقـابل، سردرگمی و رنجش آن فرد نسبت به شما خواهد شد.
3-حریم شخصی افراد
افرادی که شیوه تفکرشان وابسته بر اطلاعات بصری میباشد، بـه حـریم شخصی زیادی نیاز دارند. مایلند از شما به اندازه کافی فاصله بگیرند تا قادر باشند خیلی خوب شما را مشاهده کنند زیرا که با نگاه کردن به شـمـا اطـلاعـات بـسـیـاری را گـردآوری مـی کنند. بنابراین دور از آنها نشسته و یا بایستید. افرادی که احساسی می اندیشند مایـلـنـد به حد کافی نزدیـک بـاشـنـد تـا بـا شـما تـماس جسمی برقرار کنند که این کار را با زدن به بازوهای شما، گرفتن آرنج و یا شانه و دست دادنی که گویی میـل بـه رها کردن دستان شما ندارد بروز میدهند. همچنـیـن افـرادی که یادگیری و تفکراتشان وابسته به اطلاعات شنیداری میباشد کمترین توجهی نسبت به وجود شما و حرکات جسمانی شما ندارند زیرا که تمام توجه شان معطوف به جزئیات و صـحت اطـلاعـات مبـادلـه شده و تحلیل آن میگردد.چشم برهم زدنهای مکرر و یا حتی بستن چشمها به مدت چند ثانـیه در هنگام بحث و گفتگو پیرامون مسائل پیچیده از ویژگیهای اخلاقی آنان میباشد.
4- دروغگو را شناسایی کنید
هنگامیکه مشاهده کردید شخصی درپاسخ به پرسشهای شما به بالا و سـمـت راست چشم میدوزد احتمالا در فکر فریب و یافتن پاسخ ساختگی میباشد.
زیاده روی نکنید
به خـاطر داشته باشید که حرکات چشمها در تمام افراد صادق نمیباشد گاهی اوقات در افراد چـپ دسـت حـرکات چشم مذکور معکوس بوده و یا حتی برخی افراد دارای حرکات چشم منحصر به فردی می باشند. بنابراین در استفاده از آن مـحـتـاط و مـیانه رو باشید و هیچگاه به آن به دید یک قانون ثابت ننگرید.
منبع: :http://www.mardoman.com/life/eyes.aspx
آنچه برای خلاق شدن باید بدانید
آیا دوست دارید خلاقیتتان را بالا ببرید؟ آیا فکر می کنید خلاقیت بالا باعث بهبود زندگیتان خواهد شد؟
قبل از دادن پاسخ بله یا خیر به سوال بالا، ببینید واژه ی خلاقیت در نظر شما واقعاً چه مفهومی دارد؟
اگر تصور می کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، درحالیکه شما مدیر یا معاون یک شرکت هستید، احتمالاً پاسخ شما به سوال بالا منفی خواهد بود. اما باید بدانید که مفهوم خلاقیت چیزی بسیار فراتر از هنر و هنرمندان است و در کلیه ی عرصه های زندگی برای همه مورد نیاز است.
تصور شما از یک فرد خلاق احتمالاً کسی است که در یک اتاق زیر شیروانی که پر از تابلوهای نقاشی است زندگی میکند. یا نویسنده ای که همه ی روز خود را پشت یک کامپیوتر مشغول کار کردن بر روی رمان جدید خود می گذراند. یا یک موسیقیدان، بازیگر، یا خواننده که روی صحنه مشغول اجراست. همه این افراد به طرز هنرمندانه ای کار خود را به دیگران نشان می دهند، و می توان گفت که افراد خلاقی هستند حتی اگر کسی از هنر آنها لذت نبرد.
اما در مورد یک مدیر شرکت که افکار جدیدی برای تولید یک محصول جدید در سر دارد چه می توان گفت؟ فردی که برای به مرحله ی عمل درآوردن افکار و ایده های خود، شرکتی تاسیس کرده و صدها نفر را استخدام می کند؟ به نظر شما آیا این کار هم نیازمند خلاقیت نیست؟
در مورد یک دانشمند محقق که در آزمایشگاه خود مشغول به کار است، و سعی دارد تا ماده ای جدید برای ساختن دارویی برای درمان یک بیماری خطرناک بسازد، چه میتوان گفت؟ آیا این هم کاری خلاق نیست؟ مادری که سعی دارد تا با بودجه ی کم خود غذاهای خوشمزه برای کودکانش بپزد چطور؟ او فردی خلاق نیست؟
برای یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای چسباندن صدف های دریایی در اطراف یک نقاشی برای قاب گرفتن آن باشد. برای فردی دیگر خلاقیت در حل یک مسئله ی دشوار فیزیک است.
وقتی مفهوم خلاقیت را فقط در چارچوب هنر تعریف کنیم، مطمئناً خیلی تفکرات و ایده های ناب و خلاقانه را نادیده گرفته ایم. هنرمندی که نقاشی می کند و نویسنده ای که رمان می نویسد، هر دو با دانشمندی که در آزمایشگاه کار می کند و آن مؤسس شرکت و آنکه با صدف دریایی برای نقاشی ها قاب درست می کند، وجه مشترک دارند.
همه ی آنها روی مشکلات و راه حلهایی برای آنها کار می کنند که سابقاً وجود نداشته است. این افراد از فکرشان برای تصویر راه های جدید برای انجام کارها استفاده میکنند.
آنها ایده هایی جدید، دیدگاهی جدید، محصولات جدید و تکنیک های جدید ابداع میکنند. گاهی اوقات توانایی خلاق بودن منجر به شهرت و ثروت می شود و گاهی هم فقط یک نوع احساس رضایت شخصی در فرد ایجاد می کند.
حال سؤال این است که آیا ما می توانیم توانایی خلاق بودن خود را تقویت کنیم؟ بله، یاد گرفتن اینکه چطور خلاق باشیم کاری بسیار لذت بخش و مفرح است. اکثر ما در دوران کودکی قبل از اینکه قانون های جهان را یاد بگیریم، بسیار خلاق بودیم. راه های بسیار زیادی برای زنده کردن دوباره ی این روحیه خلاقیت در ما وجود دارد.
برخی از این تکنیک ها شامل افکار بکر و ناگهانی، طرح ریزی فکر، اشکال مختلف هیپنوتیزم و مدیتیشن و خواب های هدایت شده می باشد.
همه ی این تکنیک ها یک وجه اشتراک دارند: همه ی آنها سعی دارند تا از انتقادات و قضاوت های درون مغز ما عبور کنند.
همه ی ما ندایی درونی داریم که بر هر چه ما به آن فکر میکنیم و انجام می دهیم، نگاهی نقادانه دارد. اکثر اوقات ممکن است متوجه این ندای درونی باشیم و این ندا تاثیری شگرف بر عملکردهای ما در زندگی دارد.
در اکثر ما این ندای درونی بسیار منفی است. مهم نیست که در مورد چه فکر کنیم یا قصد انجام چه کاری را داشته باشیم، این ندای درونی دقیقاً مثل یک ضبط صوت مداوم مشغول انتقاد کردن و عیبجویی از کارهای ما و افکار و ایده هایمان است.
وقتی ما به فکری جدید برمی خوریم، ندای درونیمان به ما می گوید: "این فکری احمقانه است." یا اینکه می گوید، "من نباید هیچ وقت فردی متوسط باشم، باید بدرخشم و همیشه بهترین باشم. همه ی افکار من باید نوگرایانه و عالی باشد. اگر ایده های من از همان ابتدا عالی نباشد، من شکست خورده ام و بهتر است دیگر تلاشی نکنم."
این منتقد درونی منفی همیشه به صورت یک ندا نیست و گاهی تصاویری از شکست خود مشاهده می کنیم. یا احساس ترس و خجالت به ما دست می دهد که ما را از دنبال کردن ایده ها و اعمال جدید و خلاقانه باز می دارد.
منتقد درونی شما وقتی از شما انتقاد می کند و می گوید که افکار و ایده هایتان جالب نیست، شریر و زیان آور نیست. در واقع این منتقد سعی دارد تا شما را خجالت زده شدن در برابر واکنش ها و عکس العمل های منفی اطرافیان درمورد ایده های شما محافظت کند.
این منتقد درونی سعی دارد تا از ما فردی کامل و مطمئن بسازد، اما ممکن است گاهی تاثیرات مخربی نیز داشته باشد.
اگر این گفتگوهای نقادانه درونی ما اکثراً منفی باشد، توانایی های خلاقانه ما فروکش کرده و رفته رفته از بین می روند. و این حس انتقادگر درونی به جای اینکه به ما کمک کند تا افکار بهتری ایجاد کنیم، توانایی ما را برای مطرح کردن ایده ها و افکار جدید نابود می کند.
شما نمی توانید در آنِ واحد هم انتقادگر و هم خلاق باشید. این دو رویکرد نیازمند طُرق فکری متفاوت از یکدیگر هستند. رویکرد انتقادانه، تحلیلگرایانه، و قضاوتیِ مغز ما از عهده ی ایجاد و تولید ایده ها و افکار جدید و خلاقانه بر نمی آید.
حتی نوع موج مغزی که هنگام افکار خردگرایانه و تحلیلگرایانه ایجاد می شود کاملاً با زمانی که افکار و ایده های خلاقانه تولید می کنیم متفاوت است.
اما اگر می خواهید خلاق باشید، موقعش رسیده است که با این منتقد سرسخت درونی مقابله کنید و او را پی نخود سیاه بفرستید!
منبع: :http://www.mardoman.com/family/divorce.aspx