حکایت

حکایت



حکایت شده است روزی شخصی ماهی خریده به منزل برد. به اهل خانه گفت: این ماهی را اصلاح کنید و خوابید و عیال او ماهی را بپختند و تمام آن را خوردند و دست مرد را آلوده به ماهی کردند. چون از خواب بیدار شد، آن فلک زده گفت: ماهی را بیاورید. به او گفتند: تو که خوردی. گفت: نه. گفتند: چرا، خوردی، دست خود را بو کن که بوی ماهی می دهد. چون دست خود را بو کرد. گفت: راست می گویید خورده ام. ولی گویا سیر نشده ام.



«کشکول شیخ بهایی»