مجله دانش

موضوعات متنوع

مجله دانش

موضوعات متنوع

حکایت

*    

   حکایت شده است روزی شخصی ماهی خریده به منزل برد. به اهل خانه گفت: این ماهی را اصلاح کنید و خوابید و عیال او ماهی را بپختند و تمام آن را خوردند و دست مرد را آلوده به ماهی کردند. چون از خواب بیدار شد، آن فلک زده گفت: ماهی را بیاورید. به او گفتند: تو که خوردی. گفت: نه. گفتند: چرا، خوردی، دست خود را بو کن که بوی ماهی می دهد. چون دست خود را بو کرد. گفت: راست می گویید خورده ام. ولی گویا سیر نشده ام.

«کشکول شیخ بهایی»

*   

    نابینایی در شب تاریک، چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان روز و شب تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر. این چراغ را فایده چیست؟ نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلانی بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند.

«بهارستان جامی»

*   

    شخصی از دوست خود پرسید نمی دانم سبب چیست که ریشم زودتر از سرم سفید شد. در جواب گفت: جهتش این است که از چانه ی خود بیش از سر، کار گرفتی. از این رو، آثار پیری زودتر نمایان شده. یعنی شکم پرستی را بر عقل و دانش ترجیح دادی.

«بزم ایران»

*    

   شخصی را دیدند که تسبیح در دست داشت و می گفت: لا سبحان ا... لا سبحان ا... یعنی نه سبحان ا... نه سبحان ا... به او گفتند: چرا چنین می گویی؟! گفت: می خواستم سی و سه مرتبه بگویم، سهواً چهل بار گفتم. اکنون می خواستم زیادی را برگردانم.

«کشکول بهایی»

حکایت

حکایت



حکایت شده است روزی شخصی ماهی خریده به منزل برد. به اهل خانه گفت: این ماهی را اصلاح کنید و خوابید و عیال او ماهی را بپختند و تمام آن را خوردند و دست مرد را آلوده به ماهی کردند. چون از خواب بیدار شد، آن فلک زده گفت: ماهی را بیاورید. به او گفتند: تو که خوردی. گفت: نه. گفتند: چرا، خوردی، دست خود را بو کن که بوی ماهی می دهد. چون دست خود را بو کرد. گفت: راست می گویید خورده ام. ولی گویا سیر نشده ام.



«کشکول شیخ بهایی»

Martin Eden اثر Jack London

با سلام  

 

امروز سومین قسمت از داستان مارتین ادین اثر جک لندن را می خوانیم. در این صورت بخش اول را از این داستان بلند به پایان برده ایم. با توجه به اینکه این داستانی بلند است و شامل 46 بخش می باشد، لذا اگر هر روز بخواهم قسمتی از آن را بگذارم کاریست امکان ناپذیر و طولانی. پس بر آن شدم که کل داستان را که بصورت فایل epub ذخیره شده، و با برنامه FBReader باز می شود، برای کسانی که به خواندن کل داستان علاقه دارند، در اینجا قرار دهم. البته متن داستان تا حدودی مشکل می باشد و کلمات ناآشنای بسیاری که وجود دارد ممکن است خواندن آن را خسته کننده نشان دهد. با این حال برای کسانی که علاقه شان فوق این هاست، پیشنهاد دارم که خود را درگیر کلمات و پیدا کردن معانی آن ها نکنند. از طریق احساس و کلمات کلیدی که در متن وجود دارد، معانی کلمات را حدس بزنید و داستان را بخوانید. و بدانید که خواندن داستان ها بهترین راه تقویت زبان می باشد. البته این روش ما خواهد بود که ابتدا نویسنده ای را معرفی کرده و سپس بخشی از متن یکی از داستان های او را قرار می دهیم تا خوانندگان را تا حدودی با اثر آشنا کنیم تا در صورت تمایل متن کامل آن را که در آخرین قسمت داستان قرار می دهیم دانلود کنند. 

 

 

 

  ادامه و پایان بخش اول داستان:

 

 Martin Eden

 

 

"How long would I have to study before I could go to the university?" he asked.

She beamed encouragement upon his desire for knowledge, and said: "That depends upon how much studying you have already done. You have never attended high school? Of course not. But did you finish grammar school?"

"I had two years to run, when I left," he answered. "But I was always honorably promoted at school."

The next moment, angry with himself for the boast, he had gripped the arms of the chair so savagely that every finger-end was stinging. At the same moment he became aware that a woman was entering the room. He saw the girl leave her chair and trip swiftly across the floor to the newcomer. They kissed each other, and, with arms around each other's waists, they advanced toward him. That must be her mother, he thought. She was a tall, blond woman, slender, and stately, and beautiful. Her gown was what he might expect in such a house. His eyes delighted in the graceful lines of it. She and her dress together reminded him of women on the stage. Then he remembered seeing similar grand ladies and gowns entering the London theatres while he stood and watched and the policemen shoved him back into the drizzle beyond the awning. Next his mind leaped to the Grand Hotel at Yokohama, where, too, from the sidewalk, he had seen grand ladies. Then the city and the harbor of Yokohama, in a thousand pictures, began flashing before his eyes. But he swiftly dismissed the kaleidoscope of memory, oppressed by the urgent need of the present. He knew that he must stand up to be introduced, and he struggled painfully to his feet, where he stood with trousers bagging at the knees, his arms loose- hanging and ludicrous, his face set hard for the impending ordeal.

  

  

 دانلود داستان مارتین ادین:

   

http://www.web-books.com/BookInfo.php?BookID=291

 

 دانلود برنامه FBReader: 

در صفحه باز شده روی FBReader 0.10.7 setup file کلیک کنید.

 

http://www.fbreader.org/win32/