مجله دانش

موضوعات متنوع

مجله دانش

موضوعات متنوع

اخبار متنوع

بزاق انسان حاوی 600 گونه میکروب

 

محققان در آزمایش های جدید خود دریافته اند که دست کم 600 گونه میکروب در بزاق انسان وجود دارد. این باکتری ها و میکروب ها عمدتا منحصر به فرد هستند و تعداد اندکی از آن ها بین افراد مشترک اند. هم چنین براساس این پژوهش، بدن انسان 10 برابر بیش تر از سلول های انسانی باکتریایی است. این باکتری ها که هم در شرایط سلامت و هم هنگام بیماری در بدن وجود دارند، بسیار متفاوت و گوناگون هستند اما بسیاری از آن ها بی خطر و حتی برخی مفید هم هستند.

 



پرنده نگاه را می فهمد


زیست شناسان کمبریج و آکسفورد اعلام کردند، زاغچه که از نظر سیستم بینایی و ساختار چشم مشابه انسان است از خصلتی مشابه رفتارهای انسانی برخوردار بوده و می تواند مفهوم نگاه انسان را درک کند.




یافته های شگفت انگیز در مورد تولید مثل مورچه ها

 

محققان امریکایی به یافته های عجیبی در مورد تولید مثل و جنسیت مورچه های آمازونی برخورده اند. این گونه از مورچه های آمازونی تنها دارای جنس ماده هستند و مورچه ی ملکه برای تولید مثل، خود را به صورت همسان شبیه سازی می کند. این اولین باری است که چنین گونه ای در مورچه ها یافت شده است. گفتنی است، این مورچه ها هم چنین یک نوع قارچ را کشت می دهند که آن نیز بدون تولیدمثل تشکیل می شود. این تیم توضیح می دهد که تکثیر بدون تولید مثل در جنس نر در بعضی از حشرات رایج است ولی این امر در مورچه های ماده کاملا کمیاب است.







انتخاب شده از مجله آزمون

 

یوهان ولفگانگ گوته



یوهان ولفگانگ گوته



یوهان ولفگانگ فون گوته (به آلمانی: Johann Wolfgang von Goethe) (متولد: ۲۸ اوت ۱۷۴۹ در فرانکفورت ؛ درگذشت: ۲۲ مارس ۱۸۳۲ در وایمار) شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق ، انسان‌شناس، فیلسوف و سیاست‌مدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار می‌رود.


زندگی

پدر گوته، یوهان کاسپار گوته (۱۷۱۰-۱۷۸۲) همراه با خانواده‌اش در یک خانه بزرگ در فرانکفورت زندگی می‌کرد، که آن زمان قسمتی از امپراتوری مقدس روم بود. مادر گوته نیز کاترینا الیزابت گوته (تِکستور سابق) از خانواده‌های سرشناس فرانکفورتی بود.

یوهان ولفگانگ در کنار پدرش و معلم خصوصی‌اش بسیاری از معلومات را ، از جمله زبان‌های لاتین، یونانی ، فرانسوی ، انگلیسی و عبری فرا گرفت.

او بین سالهای ۱۷۶۵-۱۷۶۸ در لایپزیگ به تحصیل حقوق پرداخت و در آنجا به اشعار کریستین فورشتگوت گلرت علاقه پیدا کرد. پس از سال ۱۷۶۸ ، گوته به زادگاه‌اش بازگشت و مدتی نیز در دارمشتات بود.

گوته پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگش را به پایان رساند، سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت و در آن‌جا بین سال‌های ۱۷۷۶-۱۷۸۶ (یعنی حدود ۱۰ سال) وزیر حکومت شد. سپس او تا سال ۱۷۸۸ به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمه‌سازی باستانی پرداخت. او خود را از جمله با کارهای میکل آنژ و رافائل مشغول کرد.

سال ۱۷۸۸، گوته به وایمار بازگشت و تقریباً باقی عمرش را در آن‌جا گذرانید، هرچند که زندگی او در آن‌جا با جنگ‌های ناپلئونی روبه‌رو شد. گوته در وایمار به تحصیل زبان‌های فارسی و عربی و همچنین قرآن پرداخت و شیفته اشعار حافظ شد.

پس از مرگ همسر گوته کریستیان سال ۱۸۱۶ ، خود او نیز پس از ۶ سال بر اثر عفونت ریوی در شهر وایمار درگذشت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. گفته می‌شود آخرین گفتهٔ شاعر پیش از مرگش ، نور بیشتر (آلمانی: Mehr Licht) بود.

آثار:

مهم‌ترین آثار گوته عبارت هستند از:

ورتر

فاوست

اگمونت

نغمه‌های رومی

دیوان غربی-شرقی (تقدیم به حافظ شیرازی)

سفرنامه ایتالیا

تئوری رنگ‌ها (علوم طبیعی)





منبع: ویکی پدیا


نکات گرامری

با سلام


در اینجا می خواهم تفاوت معنانی و کاربردهای کلماتی را که در بیشتر مواقع ایجاد اشکال می کنند را برایتان توضیح دهم. توجه کنید که این مطالب بسیار آموزنده و مهم اند که از کتاب ترجمه ی «کاربرد عملی انگلیسی مایکل سوان» انتخاب شده اند. متاسفانه نام مترجم این کتاب را به خاطر نمی آورم. و این کتاب را ممکن است تنها در کتاب خانه ها پیدا کنید چون از 12 سال پیش تا کنون دیگر چاپ نشده است.



About و On

A book on Africa.

A book about Africa.

On موقعی به کار می رود که گوینده بخواهد اشاره کند که یک کتاب، مقاله، و یا سخنرانی مهم و یا کاملا علمی بوده و یا فراخور حال متخصصین می باشد.

About موقعی به کار می رود که اطلاعات داده شده کلی تر باشد.

a textbook on African history.

a book for children about Africa and its peoples.

a lecture on economics.

a conversation about money.

an article on industrial problems.

an argument about strikes.



About to

اگر بعد از about to مصدر بیاید مبین این مفهوم است که عملی در آینده خیلی نزدیک در شرف وقوع است و معنی می دهد:Going to very soon, (or), just going to) )

مثال:

Don’t go out now – we’re about to have lunch.

I was about to go to bed when there was a knock at the door.

می تواند به معنی not about to در انگلیسی آمریکایی

یعنی قصد نداشتن به کار رود. مثال:unwilling to

I am not about to pay 50 dollars for a dress like that.




Above و Over

1- این دو کلمه معنی Higher than یعنی( بالاتر از) را دارند.

The water came up above/over our knees.

Can you see the helicopter above/over the place?


اما وقتی که جمله بر پوشاندن سطحی یا عبور کردن از محلی دلالت کند، معمولا از

استفاده می کنیم. مثال: Over


The plane was flying over Denmark.

Electricity cables stretch over the fields.

There’s thick cloud over the south of England.

. هم استفاده کنیمacross البته در دو مثال اول می توانیم از

2- بهتر است به همراه اعداد و ترکیبهایی که مبین مقدار و یا اندازه هستند از over استفاده کنیم. در آن صورت این کلمه به معنی <<بیشتر از>> خواهد بود. مثال:

There were over 100’000 people at the pop festival.

You have to be over 18 to see this film.

موقعی به کار می رود که بخواهیم اندازه چیزی را نسبت به یک مقیاس بسنجیم. Above اما

مثال:

The temperature is tree degree above zero.

She’s well above average (=مقیاس،سطح متوسط است) in intelligence.

بیان می گردد. Above ارتفاع زمین نسبت به سطح دریا سنجیده می شود و به وسیله

را در مثال زیر مقایسه کنید: over و above کاربرد کلمات

the summit of Everest is over 8000 meters above sea level.


یعنی به صفحه بعد نگاه کنید و see over 3- توجه داشته

یعنی به چیزی که قبلا نوشته شده، توجه کنید.see above




Across و Over

حرف اضافه های over وacross اغلب با معانی مشابه به کار می روند اما بین این دو کلمه تفاوتهایی هم وجود دارد.

1- هر دو می توانند به معنی « در، یا به طرف دیگر»[1] یک خط، رودخانه، جاده و غیره به کار روند و به طور کلی مربوط به حرکت در مکانهایی می شوند که از عرض کمی برخوردار بوده ولی طولانی اند. مثال:

He walked over/across the road.

See if you can jump over/across the corridor.

We’ll be over/across the frontier by midnight.

Over معمولا برای حرکتهایی که در سطح یا در بالای آب انجام می گیرد به کار می رود نه داخل آب. مثال:

How long would it take to swim across the river?

و به کار بردن over در جمله فوق اشتباه است.

2- دو کلمه over و across به معنی « در طرف دیگر» یک مانع بلند( مانند حصار باغ، دیوار و یک رشته کوه می تواند به کار رود) اما فقط با over می توانیم حرکت به طرف دیگر یک مانع بلند را بیان کنیم. مقایسه کنید:

If we can be over/across the fence before sunrise we’ve got a chance.

When I last saw him he was climbing very slowly over the fence.

در این جمله نمی توانیم ازacross استفاده کنیم.

3- اگر بخواهیم حرکت د ریک ناحیه را( مثل مزرعه، بیابان و یا اتاق) بیان کنیم می توانیم از acrossو یا over استفاده کنیم.

Who are those people wandering over/across the fields?

ولی اگر منظور حرکت از یک طرف به طرف دیگر آن ناحیه باشد باید از across استفاده کنیم.

It took him six weeks to walk across the desert.

Over معمولا برای بیان حرکت در یک محل سه بعدی یا سرپوشیده (مثلا در یک اتاق) مناسب نیست. مثال:

He walked across the room, smiling strangely.

به کار بردن over در این جمله درست نیست.

4- توجه داشته باشید که over هم قید است و هم حرف اضافه و این کلمه در حالت قیدی معانی بیشتری دارد.

به عنوان مثال نمی توانید بگویید:

*let’s swim over the river to the church.

اما می توانید بگویید:

let’s swim over to the church.



[1] .on or to the other side




Through و Across

اشتباه رایج:

*It took us two hours to walk across the forest.

across و through هر دو کلماتی هستند که می توانند برای بیان حرکت از یک طرف یک ناحیه به طرف دیگرآن به کار روند. Across به حرکتی اشاره می کند ک بر روی سطحی انجام می شود.Through به حرکتی اشاره می کند که از میان چیزی انجام می شود یعنی حرکت در حالی که چیزهایی متحرک را احاطه کرده باشد. مقایسه کنید:

The lake was frozen so we walked across the ice.

It took us two hours to walk through the forest.

I walked across the square to the café.

I pushed through the crowds to the bar.

through برای بیان عبور از عرض چیزی (مثل رودخانه) به کار نمی رود. مثال:

He swam across the river.

به کار بردن through در جمله فوق اشتباه است.




Aches دردها

*I’ve got headache                                                                                اشتباه رایج:

در زبان انگلیسی Headache (سردرد) طبیعتا یک اسم قابل شمارش است.

I’ve got a headache.

I often get headaches.

ولی دردهای دیگر مانند دندان درد، گوش درد، درد معده، و پشت درد می توانند به عنوان اسم قابل شمارش و یا غیر قابل شمارش به کار روند. البته در انگلیسی بریتانیایی معمولتر آنست که بصورت اسامی غیر قابل شمارش، یعنی بدون حروف تعریف نا معین a یا an (و نه بصورت جمع) به کار روند.

I’ve got toothache.

I’ve had toothache tree times this week.

در انگلیسی آمریکایی، بعضی از دردهای شدید را اینطور بیان می کنند:

toothache , a stomach-ache و... مقایسه کنید:

Toothache is horrible.

I have a toothache.

وقتی که قسمت های دیگر بدن آسیب می بیند می توانیم برای بیان آن از فعل to ache استفاده کنیم.

My legs ache.

توجه داشته باشید که heartache یک کلمه ادبی برای بیان اندوه و یا افسردگی است.